*زندگی نامه علمدار کربلا *
حضرت علی (ع) بعد از شهادت حضرت زهرا (س) به دلایلی با حضرت ام البنین ازدواج نمودند که عباس(ع) بزرگ ترین فرزند ام البنین می باشد و بعد از ایشان به ترتیب ،جعفر ،عبدالله و عثمان (1)،برادران این حضرت می باشند .
حضرت عباس (ع) در چهارم شعبان سال 26 هجری در مدینه متولد شد .حضرت علی (ع) او را در بغل گرفتند و اذان و اقامه را در دو گوشش قرائت نمودند و او را عباس (به معنای شیر درنده ) نام نهادند و لقب او را ابالفضل گذاردند .
حضرت علی (ع) اکثر اوقات قنداقه عباس را می گرفت و آستین لباس این کودک شیرخوار را بالا می زد و بازوی او را می بوسید و به شدت گریه می کرد .روزی حضرت ام البنین سبب گریه را از حضرت علی (ع) پرسیدند ؛حضرت فرمودند :عباس(ع) در یاری رساندن به برادرش حسین (ع) دستانش قطع می شود و من به خاطر آن روز گریانم .
حضرت عباس (ع) را قمر بنی هاشم نیز می نامیدند ،چون صورتش مانند ماه درخشان و وجیه المنظر بوده ! نوشته اند در شب تاریک صورتش چون ماه می درخشید !
او با دختر عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب که نامش لبابه و از قریش بود ،در بین سال های 40 تا 45 هجری ازدواج نمود و دو فرزند به نامهای عبیدالله و فضل از او باقی ماند .حضرت عباس (ع) 34 سال(2) عمر نمود ،او در صفین 15 تا 17 سال سن داشت .هنگام شهادت پدرش 18 سال داشت و و در واقعه کربلا 34 ساله بود .
روز عاشورا همین که صدای (هَل مِن ناصر ٍ )برادر را شنید ،فرمود : برادران کوچک من میل دارم شما زودتر از من سید و مولای خود را یاری کنید .آن ها هر یک به میدان رفتند و پس از درگیری تلفات زیادی به دشمن وارد آوردند و به قدر توانایی خود میراث شجاعت پدر را ابراز نمودند تا اینکه به شهادت رسیدند .
از جمله اوصاف حضرت عباس (ع) ،سپهسالاری ،علمداری و سقا بودن می باشد .او را از کودکی سقا می نامیدند .
حضرت ابالفضل (ع) در روز عاشورا به جهت رفع تشنگی فرزندان و اصحاب که در خیمه گاه بودند ،روانه نهر علقمه شد و همانجا بعد از اینکه مشک را آب نمود ،محاصره شد و دو دست نازنینش(3) از بدن جدا شد .سپس با ضربه عمود آهنین به سر مبارکش او را به شهادت رساندند .